چرا روانپزشکی تغذیه ای آینده سلامت روان است

فهرست مطالب:

تصویری: چرا روانپزشکی تغذیه ای آینده سلامت روان است

تصویری: چرا روانپزشکی تغذیه ای آینده سلامت روان است
تصویری: چرا روانپزشکی تغذیه آینده مراقبت از سلامت روان است؟ 2024, نوامبر
چرا روانپزشکی تغذیه ای آینده سلامت روان است
چرا روانپزشکی تغذیه ای آینده سلامت روان است
Anonim

شناخته شده است که کمبود مواد مغذی ضروری در سلامت روان در افرادی که از اضطراب و افسردگی ، اختلال دو قطبی ، اسکیزوفرنی رنج می برند ، کمک می کند.

روانپزشکی تغذیه ای یک رشته در حال رشد است که بر استفاده از غذاها و مکمل ها برای تأمین این مواد مغذی ضروری به عنوان بخشی از یک درمان یکپارچه یا جایگزین برای اختلالات روانی متمرکز است. اما رویکردهای غذایی برای این شرایط به طور گسترده ای توسط پزشکی پایه پذیرفته نیست.

استفاده از داروهای ضد افسردگی

داروهای ضد افسردگی
داروهای ضد افسردگی

در سال های اخیر داروی ضد افسردگی بیش از دو برابر شده است. در انگلیس 64.7 میلیون نسخه برای داروهای ضد افسردگی در سال 2016 با هزینه 266.6 میلیون پوند صادر شده است. این میزان در مقایسه با تعداد واحدهای تجویز شده در سال 2015 ، 3.7 میلیون افزایش و بیش از دو برابر بیشتر از 31 میلیون واحد صادر شده در سال 2006 است. این رویکرد نشان می دهد که بهداشت روانی ضعیف ناشی از شرایط اجتماعی به راحتی با ترک اعتیاد به مواد مخدر قابل درمان است. افزایش استفاده از داروهای ضد افسردگی توسط کودکان و جوانان بیشتر نگران کننده است.

در اسکاتلند ، برای 5،572 کودک زیر 18 سال در سال 2016 داروهای ضد افسردگی برای اضطراب و افسردگی تجویز شده است. این رقم از 2009/2010 تاکنون بیش از دو برابر شده است. اما به گفته پروفسور بریتانیایی دیوید هیلی ، 29 مطالعه بالینی در مورد استفاده از داروهای ضد افسردگی در جوانان هیچ مزیتی نداشته است. این مطالعات نشان داد که داروهای ضد افسردگی به جای تسکین علائم اضطراب و افسردگی ، کودکان و جوانان را به فکر خودکشی سوق می دهند. وی معتقد است که داروهای ضد افسردگی تجویز می شوند و شواهد کمی در مورد بی خطر بودن آنها برای استفاده طولانی مدت وجود دارد. تصور می شود که داروهای ضد افسردگی اعتیاد آور هستند ، عوارض جانبی ناخوشایندی دارند و نمی توان به آنها اعتماد کرد تا همیشه علائم را تسکین دهند.

تغذیه سالم
تغذیه سالم

تغذیه و بهداشت روانی ضعیف

کشورهای پیشرفته ای مانند انگلیس تنوع بیشتری از غذاهای قبلی می خورند - اما این بدان معنا نیست که ما از نظر تغذیه ای مناسب هستیم. در واقع ، بسیاری از افراد مواد مغذی کافی را که برای سلامت مغز ضروری است ، نمی خورند و رژیم غذایی با غذاهای کاملاً فرآوری شده حاوی مواد افزودنی مصنوعی و قند را ترجیح می دهند.

مدتهاست که متخصصان تغذیه در بخش بهداشت مکمل ارتباط بین بهداشت روانی ضعیف و کمبودهای تغذیه ای را تشخیص داده اند. با این حال ، روانپزشکان فقط در حال درک مزایای استفاده از رویکردهای تغذیه ای در سلامت روان هستند ، و از همتایان خود می خواهند که این زمینه جدید درمانی را پشتیبانی و کشف کنند.

اسیدهای چرب امگا
اسیدهای چرب امگا

اکنون مشخص شده است که بسیاری از بیماری های روانی ناشی از التهاب در مغز است که در نهایت باعث مرگ سلول های مغزی ما می شود. این پاسخ التهابی از روده شروع می شود و مربوط به کمبود مواد مغذی در رژیم غذایی ما مانند منیزیم ، اسیدهای چرب امگا 3 ، پروبیوتیک ها ، ویتامین ها و مواد معدنی است که برای عملکرد مطلوب بدن ما ضروری است. مطالعات اخیر نشان می دهد مکمل هایی مانند روی ، منیزیم ، امگا 3 و ویتامین های B و D3 می توانند به بهبود خلق و خوی افراد کمک کنند ، اضطراب و افسردگی را برطرف کنند و توانایی ذهنی افراد مبتلا به آلزایمر را بهبود ببخشند.

فلز روی
فلز روی

منیزیم یکی از مهمترین مواد معدنی برای سلامتی مطلوب است ، اما بسیاری از افراد فاقد آن هستند. یک مطالعه نشان داد که یک مکمل سیترات منیزیم روزانه منجر به بهبود قابل توجهی در افسردگی و اضطراب ، بدون توجه به سن ، جنس و شدت افسردگی می شود. با متوقف شدن این مکمل ، این بهبود ادامه پیدا نکرد.

اسیدهای چرب امگا 3 ماده مغذی دیگری است که برای رشد و عملکرد سیستم عصبی مرکزی بسیار مهم است - و این کمبود با کم خلقی ، کاهش شناختی و درک ضعیف همراه است.

منیزیم
منیزیم

نقش پروبیوتیک ها ، باکتری های زنده مفید در سیستم گوارش ، در بهبود سلامت روان نیز توسط روانپزشکان و متخصصان تغذیه مورد بررسی قرار گرفته است ، که دریافتند مصرف روزانه آنها با کاهش قابل توجه افسردگی و اضطراب همراه است.

مجموعه ویتامین B و روی از دیگر مکمل هایی هستند که علائم اضطراب و افسردگی را کاهش می دهند.

آموزش پزشکی به طور سنتی دانش در مورد تغذیه و ارتباط آن با بیماری ها را حذف می کند. این امر منجر به وضعیتی شده است که تعداد معدودی از پزشکان درک درستی از اهمیت تغذیه دارند. فرض بر این است که مداخلات رژیم غذایی شواهد کافی برای حمایت از استفاده آنها برای جلوگیری یا حفظ رفاه ندارند و بنابراین توصیه آنها را به متخصصان تغذیه و نه پزشکان واگذار می کنند.

رژیم غذایی
رژیم غذایی

اما با جمع شدن شواهد ، زمان آن فرا رسیده است که آموزش پزشکی تغذیه را جدی بگیرد تا پزشکان عمومی و روانپزشکان آینده به همان اندازه که در مورد آناتومی و فیزیولوژی می دانند ، از نقش خود در سلامتی آگاهی داشته باشند. وضعیت سلامت روان ما ممکن است به آن بستگی داشته باشد.

توصیه شده: